تنها بانوی رزمنده و جانباز استان چهارمحال و بختیاری

 

نام : حاجیه خانم نازبیگم حسین میرزایی بنی
نام پدر: علی جان
تاریخ تولد : ۱۳۰۴/۰۲/۱۲
محل تولد : بن

 

مرحومه حاجیه نازبیگم حسین میرزایی بنی فرزند علیجان، امدادگر شجاع و جانباز 25 درصد، تنها بانوی رزمنده استان چهارمحال و بختیاری در سال های دفاع مقدس است.

8 سال دفاع مقدس اگر چه روایت مردان شجاعی است که دلیرانه جنگیدند اما حدیث ایثار و استقامت ن با ایمانی هم هست که در جیهه های نبرد حماسه آفریدند.

شیرنی که از صبوری و شهامت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) درس گرفته و دوشادوش رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل، فریاد هَل مِن ناصر یَنصُرنی» رهبر خویش را لبیک گفتند و ان شاء الله مشمول . وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیماً» (سوره مبارکه نساء/ آیه 95) خواهند بود.

همان ها که حدیث ایثار و استقامتشان را نه با قلم و کاغذ، که با جان و دل باید نوشت و سرود  

مرحومه حاجیه نازبیگم حسین میرزایی بنی فرزند علیجان، رزمنده شجاع 8 سال دفاع مقدس در تاریخ 2 اردیبهشت ماه 1304 در خانواده ای مذهبی در شهر بن از توابع استان چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد.

وی، از همان کودکی در هر مراسمی که نامی از امام حسین (ع) برده می شد حضور داشت، عشق و علاقه به سرور و سالار شهیدان (ع) در وجودش ریشه دوانده بود.  مرحومه حسین میرزایی در سن هجده سالگی با فردی به نام نصرالله سلیمی از همشهریان خود ازدواج کرد.  او به عنوان بانویی مؤمنه، باتقوا و دلسوز، علاوه بر اهتمام به نماز، قرائت قرآن و تهجد، همواره در پی رسیدگی به امور فقرا و نیازمندان و محل رجوع بانوان و خانواده ها برای حل مشکلات شان بود.

علاوه بر عشق به امام حسین (ع)، عشق به ولی فقیه زمان، امام خمینی (ره) نیز انگیزه ای شد تا این بانوی مؤمنه در تظاهرات، راهپیمایی ها و مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی علیه رژیم شاهنشاهی پهلوی حضور و نقش فعال و موثری داشته باشد. 

همسر مرحومه حسین میرزایی (مرحوم نصرالله سلیمی) در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و بعد از سه سال رنج بیماری از دنیا رفت و او را که فرزندی هم نداشت، تنها گذاشت.

با آغاز جنگ تحمیلی در سال 1359، این بانوی ایثارگر که سختی های زندگی از او زنی مقاوم و صبور ساخته بود، با جمع آوری کمک های مردمی به پشتیبانی از جبهه ها پرداخت تا اینکه در تاریخ فروردین ماه 1361 به عنوان امدادگر عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل در جنوب کشور شد.

اخلاص و شوق این بانوی ولایتمدار در کمک به رزمندگان در حدی بود که با فروش منزل مسی خود، یک دستگاه آمبولانس خرید و برای کمک به مجروحین به جبهه ها فرستاد.

این بانوی رزمنده اگر چه فرزندی نداشت اما رزمندگان و مجروحین در بیمارستان های شوش، اهواز و سوسنگرد و مراکز درمان صحرایی جبهه ها، او را به عنوان مادری دلسوز می شناختند. وجود این بانوی امدادگر آن روزها باعث شده بود تا مجروحین جنگی، طعم داشتن مادری دلسوز را بچشند و در لوای مهر و محبت او به درمان و سلامتی برسند.

این بانوی مقاوم و استوار و مومنه در سال ۱۳۵۹ به عنوان امدادگر عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در سال ۱۳۶۱ در اثر بمباران شیمیایی در حال امداد رسانی به مجروحین از ناحیه سر ، چشم چپ و پهلو به درجه رفیع جانبازی نائل آمد.
این بانوی رزمنده در تاریخ ۱۳۷۵/۰۴/۲۸ در زادگاهش شهر بن دیده از جهان فرو بست.

 

 

✳️ آیا می دانید؟ جانباز سرافراز مرحومه حاجیه خانم نازبیگم حسین میرزائی تنها بانوی رزمنده و جانباز استان چهارمحال بختیاری در دفاع مقدس بود.

✳️ آیا می دانید؟ این شیرزن هشت سال تمام در جبهه ها به عنوان امدادگر به رزمندگان خدمت کرد.

✳️آیا می دانید؟ این رزمنده زن هم با جان و هم با مال خود به جبهه خدمت کرد که تمام دارایی خود و حتی خانه خود را فروخت و با خرید آمبولانس و اهدا آن به جبهه جانانه در این راه قدم گذاشت  و تا آخر ، عمر خود را بعد از اتمام جنگ در خانه سالمندان سپری نمود.

✳️آیا می دانید؟ این بانوی شجاع به افتخار جانبازی 25 درصد نائل آمد.

 

✳️ محمد صادقیان از دیار چناران استان خراسان رضوی یکی از مجروحین و جانبازان دفاع مقدس که زندگی خویش را مدیون این مادر مهربان می داند، می گوید:

در تاریخ 2/ 10/ 61 مجروح شدم و به بیمارستان جندی شاپور اهواز منتقل و تحت مداوا قرار گرفتم.
در حال بیهوشی و در حالتی مثل خواب و رویا، احساس کردم مادرم کنارم نشسته و با پنبه ای صورت خون آلودم را پاک می کند.
دائم می گفتم: مادر زحمت نکش، خودم صورتم را می شویم.
وقتی به هوش آمدم، خانمی را بالای سرم دیدم که اشک می ریخت و دعا می خواند و صورتم را پاک می کرد،
احساس کردم مادرم کنارم نشسته.
پرسیدم: خانم! شما کی هستی؟
اینجا چه کار می کنی؟
من خواب دیدم مادر خودم صورتم را تمیز می کند، شما دارید زحمت می کشید؟
گفت: من هم مادر توام. من فرزندی ندارم مرا به مادری قبول کن.
من هم گفتم: شما مادر من باش. من نوکری شما را می کنم.
بعداً متوجه شدم ایشان تمام وقت، زندگی و پول خود را صرف جبهه های جنگ کرده است و حتی بعد از جنگ هم به ایشان سر می زدم. »

این مادر مهربان کسی نبود جز نازبیگم حسین میرزائی بنی امدادگر جبهه  در هشت سال دفاع مقدس

 

✳️ روح‌الله حسین میرزائی از بستگان مرحوم  حاجیه خانم نازبیگم حسین میرزائی به خاطر می‌آورد:

با وجود وضعیت جسمانی نازبیگم، جلسات روضه و دعای ماه محرم هم‌چنان ادامه داشت. حتی گاهی مرا به منزل دعوت می‌کرد تا برایش روضه‌ امام حسین (ع) بخوانم. هر وقت مادر و پدرم به منزل حاج خانم می‌رفتند، پیغام می‌داد:
-به روح‌الله بگویید بیاید روضه‌ امام حسین (ع) را بخواند.
وقتی روضه را شروع می‌کردم به حدی گریه می‌کرد که خودم هم شروع میکردم به گریه کردن.»
این عشق و ارادت به امام حسین (ع) تا پایان زندگی زبان‌زد همه بود.

تا این‌که در بیستم تیر سال 1375 نازبیگم از بین‌مان رفت تا همه را در غم از دست دادن مادر فرو ببرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیرمرد رزمنده جانباز حاج علیقلی علی بیگی بنی

شهید محمدرضا داودی بنی

شهید رحمت الله نادری بنی

  ,حسین ,سال ,بانوی ,های ,هم ,    ,این بانوی ,نازبیگم حسین ,دفاع مقدس ,حسین میرزایی ,تنها بانوی رزمنده ,مادرم کنارم نشسته ,کردم مادرم کنارم ,مرحومه حاجیه نازبیگم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کی موزیک | دانلود آهنگ طراحی سایت | سارین وب دانلود جزوه سرویس و نگهداری خودرو دریچه ای از معرفت کد تخفیف دیجی کالا تشریفات عروسی و خدمات مجالس گنج دل داروخانه پلاس قصه کودکان به صورت صوتی دکتر سعیدناصحی